loading...
علویان هرات
صلوات بر محمد وال محمد دل را جلا می دهد


ali بازدید : 53 نظرات (0)

 


داستان به آتش كشيدن ، و يا تهديد به آن ، مسئله اى است كه از ديرزمان اذهان مسلمين را به خود مشغول داشته است كه آيا امكان دارد مسلمين صدر اسلام چنين عملى را در مورد دخت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كه اين همه احاديث در فضائل او از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم روايت نموده اند، به اجرا در آوردند؟ و يا نه حداقل چنين تهديدى را روا دارند، و اينجانب در اين رساله درصدد تحقيق آن نيستم ، فقط يكى دو مورد از اقوال علماى اهل سنت را در اين مورد بيان مى دارم ، و از خود هيچ گونه اظهارنظرى نمى نمايم : ابن ابى الحديد، از علماى حنفى مذهب اعتزال گويد:

اما داستان به آتش كشيدن (خانه فاطمه عليهاالسلام ) و امور دردناك ديگر، و نيز آنكه گويد: على عليه السلام را دستگير نموده و در حالى كه مردم گردش جمع شده بودند، عمامه به گردنش افكنده و او را كشان كشان مى بردند، بسيار بعيد است كه چنين كارى انجام داده باشند، اينها رواياتى هستند كه فقط شيعه آن را بيان داشته اند، گرچه گروهى از اهل حديث نيز، همانند آن را بيان داشته اند، كه ما آن را بيان مى كنيم .(994)
و در چند صفحه بعد ابن ابى الحديد، از احمد بن عبدالعزيز جوهرى در كتاب (سقيفه ) نقل كرده گويد:
چون با ابوبكر بيعت شد، زبير و مقداد در معيت گروهى ، نزد على عليه السلام رفت و آمد نموده ، (در حالى كه على عليه السلام در خانه فاطمه عليهاالسلام بود) و با يكديگر درباره مسائل روز به مشورت مى نشستند، و يكديگر را در جريان حوادث قرار مى دادند.
عمر به نزد فاطمه عليهاالسلام آمد، و گفت : اى دخت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هيچ يك از مردم را به اندازه پدرت دوست نداريم ، و پس از او هيچ كس را به اندازه تو دوست نداريم ، و به خدا سوگند هيچ يك از اين مسائل مانع نمى شود كه اگر همچنان اين گروه در خانه تو جمع شوند، دستور ندهم كه خانه را بر آنان به آتش نكشم ....(995)
جوهرى گويد: عمر به همراه گروهى از انصار و تعدادى اندكى از مهاجرين به خانه فاطمه عليهاالسلام آمد و گفت :
سوگند به آنكه جان عمر در اختيار اوست ، براى بيعت با ابى بكر از خانه خارج شويد، و يا اينكه خانه را بر شما به آتش خواهم كشيد. زبير با شمشير كشيده از خانه خارج گرديد، زياد بن لبيد انصارى و مرد ديگرى با او گلاويز شد، و شمشير از دست زبير افتاد، عمر شمشير را گرفت و به سنگ كوبيد، و در حالى كه گريبان آنان را گرفته ، به زور آنان را مى برد تا اينكه با ابوبكر بيعت كردند.
و ابوبكر جوهرى در روايت ديگر، داستان را مشروح تر بيان داشته گويد:
ابوبكر به عمر گفت : خالد بن وليد كجاست ؟ عمر گفت : او در اينجاست ، پس ابوبكر گفت : برويد على عليه السلام و زبير را بياوريد، سپس عمر وارد منزل گرديد، و خالد، بيرون در منتظر ماند، عمر به زبير گفت : اين شمشير براى چيست ؟ گفت : آن را براى بيعت با على عليه السلام آماده نموده ام ، گويد: و مردم زيادى درون خانه بودند، از آن جمله مقداد بن اسود، و همه بنى هاشم ، پس عمر شمشير را از دست زبير، بيرون كشيد، و آن را به سنگى كه در درون خانه قرار داشت كوبيد و آن را شكست ، پس از آن دست زبير را گرفت و او را به پا داشت ، سپس او را هل داد و از خانه بيرون راند و به خالد گفت او را نگه دار، خالد به همراه گروه زيادى كه ابوبكر براى حفاظت فرستاده بود، حضور داشتند، دوباره عمر وارد منزل گرديد و به على عليه السلام گفت : برخيز و بيعت كن و على عليه السلام خوددارى ورزيد، عمر دست او را گرفت ، و گفت : برخيز، و او امتناع ورزيد، و او همانند زبير با على عليه السلام رفتار كرد، و خالد زبير و على عليه السلام را نگه داشت ، و آنگاه عمر و همراهان آنها را به زور(996) بردند، در حالى كه خيابانهاى مدينه مملو از مردم بود، و همگى تماشا مى كردند، چون فاطمه عليهاالسلام اين منظره را مشاهده نمود فرياد كرد و ناليد، و بسيارى از زنان بنى هاشم ، و زنان ديگر فاطمه عليهاالسلام را گرفته بودند، او به در خانه خود آمد و فرياد برآورد: اى ابوبكر چه زود اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را مورد هجوم قرار داديد، به خدا سوگند با عمر سخن نمى گويم تا هنگامى كه با خداى خود ملاقات كنم .(997)
و ابوبكر از اينكه به خانه فاطمه عليهاالسلام هجوم برده است ، اظهار تاءسف كرد و مى گفت : اى كاش به خانه فاطمه عليهاالسلام هجوم نمى بردم گرچه اعلان جنگ مى نمود.(998)
در آخر عمر مى گفت : اى كاش سه چيز را كه انجام دادم ، انجام نمى دادم ، حرمت خانه فاطمه عليهاالسلام را نگه مى داشتم ، گرچه براى جنگ با من آن را بسته بودند و كاش ...(999)
و قاضى القضاة معتزلى درصدد دفاع بر آمده گويد:
و اما داستان آتش زدن ، در صورتى كه صحت داشته باشد، هيچ گونه ايراد و اشكالى متوجه عمر نمى نمايد، زيرا او مى تواند هر كه را از بيعت امتناع ورزد، و بخواهد در ميان مسلمين اختلاف ايجاد كند، تهديد نمايد، اما اين مطلب ثابت نشده است .
پايان سخن قاضى القضاة .(1000)
و قاضى القضاة حديث زدن عمر، فاطمه عليهاالسلام را با تازيانه ، طبق نقل ابوعلى (ره ) تكذيب مى كند، و در واقع خود درصدد تكذيب آن بر آمد، در حاليكه از تهديد به آتش ، و يا به آتش كشيدن ، دفاع نكرده و آن را امرى جايز مى داند.(1001)
سيد مرتضى (ره ) در اين رابطه گويد:
در مورد حديث سوزاندن ، ما پيش از اين بيان داشتيم كه غير از شيعه نيز آن را روايت نموده است . و اين كه قاضى القضاة گويد: (جايز است سوزاندن خانه حضرت فاطمه عليهاالسلام اين سؤ ال مطرح است كه ) چگونه سوزاندن خانه على عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام جايز است ؟ و آيا در اين مورد عذر قابل توجيهى وجود دارد؟ و آيا على عليه السلام و اصحابش بر خلاف اجماع و مسلمانان حركت كنند، اگر اجماعى ثابت شده باشد؟ در حاليكه در صورت مخالفت على عليه السلام به تنهايى هرگز اجماعى صورت نپذيرد، چه رسد به اينكه گروهى موافق و همراه على عليه السلام باشند، و ديگر اين كه چه فرقى بين تهديد به آتش زدن ، و زدن فاطمه عليهاالسلام به دليل ياد شده دارد؟ زيرا سوزاندن منازل ، وحشتناك تر از زدن يك و يا دو تازيانه است ، بنابراين دليلى ندارد كه نامبرده ، حديث را انكار و احراق را جايز بداند


994- شرح نهج البلاغه ، ج 2، ص 21.
995- همان مدرك ، ص 45.
996- حضرت در اين رابطه سخنى دارد كه در فصل سيزدهم گذشت .
997- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6 ص 48.
998- همان مدرك ، ج 6 ص 51.
999- تاريخ طبرى ، ج 2، ص 353.
1000- شافى سيد مرتضى (ره )، ص 234 و 235 به نقل شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16 ص ‍ 272.
1001- همان مدرك ، ص 271.
1002- شافى سيد مرتضى (ره ) ص 283.
ali بازدید : 52 نظرات (0)

فاطمه عليها السلام خداوند امر به معروف را بخاطر مصلحت عموم مردم واجب كرد.(30)
دفاع علمى از مومنين  
دو نفر زن كه در مسئله اى دينى با يكديگر اختلاف داشتند براى حل اختلاف خود نزد فاطمه عليها السلام رفتند. يكى از زنان مومن و ديگرى معاند و كافر بود.
فاطمه عليها السلام مى فرمايد: من دلايل زن مومن را اثبات كردم و حقانيت سخن او را آشكار نمودم و در نتيجه او بر آن زن كه دشمن اسلام بود پيروز گشت و بشدت شاد و مسرور گرديد.
فاطمه عليها السلام به آن زن مومن كه بسيار خوشحال شده بود فرمود: شادى فرشته ها براى پيروزى تو بر او بيشتر از شادى تو مى باشد و غم و اندوه شيطان و ياران او از غم و اندوه اين زن كافر زيادتر است . (31)
دگر بينى  
امام حسن عليه السلام گويد: يك شب جمعه مادرم را ديدم كه در محراب عبادت ايستاد و همواره نماز مى گذارد و در ركوع و سجود بود تا شب به صبح رسيد و شنيدم كه براى زنان و مردان مومن با ذكر نام آنها دعا مى كند و هر چه بيشتر براى آنها از خداوند در خواست مى كند اما براى خود دعا نمى كند.
عرض كردم : مادر! چرا براى خود دعا نمى كنى همان گونه كه براى ديگران دعا مى كنى ؟
فرمود: فرزندم اول همسايه بعد اهل خانه . (32)
ارزش آموزش دين  
زنى به خدمت فاطمه زهرا عليها السلام رسيد و عرض كرد:............

ali بازدید : 46 نظرات (0)

عمرو بن حمق يكى از ياران مخلص و دوستان صميمى امير مؤ منان على (ع ) است ، در جنگ صفين كه جنگ سختى بين سپاه على (ع ) با لشكر معاويه بود، به على (ع ) عرض كرد: (ما به خاطر تحصيل مال و يا خويشاوندى ، با تو بيعت نكرده ايم ، بلكه بيعت ما با تو بر اساس پنج چيز است :
1 - تو پسر عموى رسول خدا(ص ) هستى 2 - تو داماد آن حضرت و همسر حضرت زهرا(س ) هستى 3 - تو پدر دو فرزند رسول خدا مى باشى 4 - تو نخستين فردى هستى كه به پيامبر(ص ) ايمان آوردى 5 - تو بزرگ ترين مرد از مجاهدان اسلام بوده و سهم تو در جهاد با كفار، از همه بيشتر است .
بنابراين اگر فرمان دهى تا كوه را از جاى بركنيم ، و دريا را از آب تهى سازيم تا جان بر تن داريم سر از فرمان تو برنتابيم و دوستانت را يارى نموده و با دشمنانت ، دشمن مى باشيم ).
امير مؤ منان (ع ) براى اين دوست مخلص خود چنين دعا كرد:
(اللهم نور قلبه بالتقوى و اهده الى صراط مستقيم :)
(خداوندا! قلب او را به تقوى و پاكى منور گردان و به راه راست هدايتش ‍ كن ).
سپس فرمود: (اى (عمرو!) كاش صد تن در لشكر من مانند تو وجود داشت .).(۱)
عمرو بن حمق سرانجام به دستور معاويه به شهادت رسيد و سرش را از بدن جدا كردند و به نيزه زدند و براى همسرش آمنه كه در زندان بود فرستادند.
امير مؤ منان على (ع ) روزى به او فرمود: (تو را بعد از من مى كشند، و سرت را از تن جدا كرده و مى گردانند و اين سر، نخستين سرى است كه در تاريخ اسلام ، از جايى به جاى ديگر منتقل مى شود، واى بر قاتل تو).(۲)
همان گونه كه على (ع ) خبر داده بود، واقع شد، و (عمرو) با اين كه مى دانست به دشوارى هاى بسيار گرفتار مى شود، با كمال قدرت و صلابت به راه خود ادامه داد و لحظه اى از خط على (ع ) خارج نشد، و دعاى على (ع ) در وجود او ديده مى شد، او هم دلى پاك و نورانى داشت و هم تا دم مرگ ، در راه راست گام برداشت .

۱-ناسخ التواريخ حضرت على (ع )، ج 1، ص 384.
2 - سفينه البحار، ج 2، ص 384.
ali بازدید : 64 نظرات (0)

امام حسين (ع ) مى فرمايد:(روزى پيش على (ع ) نشسته بوديم و در آن جا درخت انار خشكى بود. عده اى از دشمنان حضرت وارد شدند كه در بين آنها از دوستداران او نيز بودند. آنان به حضرت ، سلام كردند و امام فرمود:(بنشينيد).
سپس فرمود:(امروز به شما معجزه اى نشان مى دهم كه مثل مائده در ميان بنى اسرائيل باشد). آن گاه فرمود:(به درخت نگاه كنيد). درخت خشكى بود كه ناگهان آب بر شاخه هايش جريان پيدا كرد و سبز شد و برگ آورد و ميوه هايش تا بالاى سر ما آمد.
سپس رو كرد به ما كه ما از دوستدارانش بوديم ، گفت : دستتان را دراز كنيد و از ميوه ها بچينيد و بخوريد. و ما نيز دست هاى خود را دراز كرديم و از انارها چيديم و خورديم . تا آن زمان ميوه اى به خوشمزگى آن نخورده بوديم . سپس به كسانى كه او را دشمن مى داشتند رو كردند و فرمود:(بچينيد و بخوريد).
اما آنان وقتى كه دستشان را بالا بردند، انار بالا رفت و هيچ يك از آنها نتوانستند حتى يك انار بچيند! گفتند: يا اميرالمؤ منين ! چرا دست آنها رسيد ولى دست ما نرسيد؟
فرمود: (بهشت نيز همين طور است ، فقط دست دوستان ما به نعمت هاى بهشتى مى رسد، نه دست دشمنان ما).
آنان وقتى از منزل خارج شدند، گفتند: اين از سحر على بن ابى طالب ، كم است .
سلمان گفت : چه مى گوييد؟ سحر است يا شما نمى بينيد؟

بحار 41/249، حديث 4


ali بازدید : 83 نظرات (0)

عقب نشینی عالم وهابی از فتوای ضد شیعی

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ محکومیت شدید اللحن علمای شیعی، مفتی وهابی را مجبور به عقب نشینی از مواضع توهین آمیز خود به شیعیان کرد.

در پی واکنش شدید علمای شیعی در عربستان و دیگر کشورها نسبت به اظهارات توهین آمیز "سلطان بن زاحم"، عالم وهابی، به شیعیان، وی در اظهاراتی در اتاق "غدیر" برنامه گفتگوی اینترنتی "پالتاک" از مواضع خود عقب نشینی کرد.

بر اساس این گزارش "بن زاحم" اظهار داشت: به دنبال توهین به شیعیان عربستان نبوده است و آنان برادران دینی و ملی ما هستند.

وی در عین حال نسبت به واکنش هایی که از ناحیه شیعیان در مقابل اظهاراتش نشان داده شد، اظهار تعجب کرد و برخی از علمای شیعی عربستان را به فرافکنی و به کارگیری اعتراض در جهت تبلیغ اعتقادات خودشان متهم کرد.

این مفتی وهابی در ادامه گفت: برخی از اینکه دیگران دچار لغزش و خطا می شوند احساس خوشحالی میکنند.

بن زاحم در ادامه خاطر نشان کرد: هرکسی که شهادتین را به زبان آورد مسلمان است و احکام اسلام بر او جاری است.

مفتی وهابی اظهارات خود در اتاق گفتگوی اینترنتی "الغدیر" را نشانه ای برای پذیرش اشتباه خود از نسبت ناروا به شیعیان دانست و مخالفت خود را با تبعیض طائفی اعلام کرد.

البته این مفتی وهابی در میان اظهارات خود در برنامه گفتگوی اینترنتی "پالتاک"، سعی کرد، اظهارات توهین آمیز خود را به طور کامل نقض نکند و گفت: من از نظر خود عقب نشینی میکنم ولی عذرخواهی نمی کنم.

گفتنی است "سلطان بن زاحم" چند روز پیش در اظهاراتی توهین آمیز از طریق شبکه های اجتماعی "تویتر" مدعی شد: "معتقدم اگر شیعیان مورد آزمایش قرار بگیرند، فقط تعداد بسیار کمی از آنها فرزند پدران خود هستند!!!".

توهین بسیار رکیک این عالم سعودی با واکنش و اعتراض های گسترده ای در داخل عربستان و شیعیان سراسر دنیا مواجه شد.
ali بازدید : 162 نظرات (0)

هدف و منظور ما از نقل اين احاديث شريف در منقبت حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها، اين است كه بر همگان ثابت شود موضوع محبت و يارى آن حضرت ، و يا بغض و دشمنى و اذيت او، عينا همانند محبت و دوستى با پيامبر اكرم (ص ) و يا عدوات و عناد نسبت به مقام نبوت است و اعتقاد داشتن به اين مطلب ، هرگز منحصر به يك مذهب خاص نيست ، بلكه اين موضوع كاملا اسلامى و كلى است ، بدون ترديد از معتقدات تمام مسلمين جهان است .

((اخذ الرسول الاكرم صلى الله عليه وآله بيد الحسن والحسين فقال : من احبنى و احب هذين و اباهما و امهما كان معى فى درجتى يوم القيامة ))
((رسول خدا(ص ) دست حسنين را گرفت و فرمود: هر كس مرا، و اين دو فرزند مرا، و پدر و مادر اين دو را دوست بدارد، روز قيامت با من همدرجه خواهد بود.))
هم درجه بودن با پيامبر اكرم (ص ) مطلبى است كه جا دارد به طور تفضيل درباره آن بحث و بررسى بعمل آيد تا كاملا موضوع بر همگان روشن گردد.
آيا چگونه امكان دارد كسى در روز قيامت با رسول خدا(ص ) هم درجه باشد؟
مگر بشرى مى تواند به درجه رفيع و بى نظير پيامبر اكرم (ص ) نائل شود؟
آيا چطور ممكن است كه انسانى به درجه والاى دسترسى پيدا كند؟ در اين كلام حضرت رسول (ص ) يك سر مگو، ويا يك راز گفتنى نهفته است و آن عبارت از اين است كه آن حضرت مى خواهد بگويد، هر كس مرا و عترت مرا دوست بدارد به درجه مؤ منين به ولايت نائل شده است ، و با من در رديف مولايان ، و در صف معتقدين به ولايت قرار دارد، اگرچه در اين صف و در اين درجه ، هر فردى داراى رتبه متفاوت و مخصوص به خود مى باشد، چنان كه موحدان و افراد با ايمان را در روز قيامت درجات متفاوت بيشمارى است ، مؤ منين به ولايت را نيز به تعداد افرادشان درجاتى است ولى در عين حال همه آنان ، در صف موحدين ، در صف معتقدين ، و در درجه مومنين به ولايت به محمد بن عبدالله (ص )، هم صف ، هم رديف ، هم دين ، و هم درجه اند (و يا به عبارت ديگر، ممكن است عده اى به درجه شهادت نائل آيند ولى رتبه و مقام معنوى هر يك با ديگرى متفاوت بوده ، و تنها در مرتبه شهادت همه با نسبت هاى مختلف ، مشترك باشند و با حفظ مراتب و مقامات مخصوص به خود، يكديگر هم صف و همرديف ).
بايد توجه داشت كه درجات معنوى به تعداد افراد بشر متفاوت است ، مثلا جميع موحدين اگر چه به (درجة التوحيد) نائل شده ، و با يكديگر در اين موضوع نزديك و هم درجه اند، ليكن خود اين درجه ، انبيا دارد، اوصيا دارد، علما دارد، شهدا دارد، مخلصون دارد، كه هر يك را مقام و مرتبه بسيار متفاوت و مخصوص به خود است ، و تنها در موحدين بودن با هم مشتركند، و عينا همين گونه است ((درجة الولايت )) و ((درجة المحبت ))
روايت مورد بحث را عده اى از علماء سنى در كتابهاى خود نقل كرده اند كه از جمله آنان : ((احمد بن حنبل )) امام حنابله در ((مسند)) - ((ترمذى )) در ((جامع صحيح )) كه يكى از صحاص ششگانه است - ((خطيب بغدادى )) در تاريخش - ((ابن عساكر)) در تاريخش - ((جزرى )) در ((اسنى المطالب )) - ((ابن اثير))در ((اسدالغابه )) - ((ابوالمظفر)) در ((تذكره )) - ((محب الدين طبرى )) در ((رياض )) و ((ذخاير)) - ((ابن حجر)) در ((تهذيب )) و ((صواعق )).
ابن حجر در تشريح حديث مذكور مى فرمايد:.......

ali بازدید : 94 نظرات (0)


سؤال :

اگر جز (اشهد ان على ولى الله) در اذان چيزى اضافه كنيم مثل (اشهد ان عليا و ابناءه المعصومين حجج الله) يا (اشهد ان عليا حجة الله) حرام است؟ يا چه حكمى دارد؟

جواب :

اشكال ندارد.

سؤال :

اگر شخصی جمله، (اشهد ان على ولى الله) را به قصد اذان گفت، حرام است؟ و يا اذان صحيح نيست؟

جواب :

اگر قصد به تشريع و خصوصيت بگويد جايز نيست ولى اذان صحيح است.



خمس مال

سؤال :

من در دبی تجارت میکنم من خمس از درامد خالص و بعضی از اقلام در انبار به فروش نمیرسد و سال بعد با کالاهای جدید قاطی میشود وسال دوباره به اخر میرسد و دوباره خمس باید پرداخت کنم؟ لطفا توضیح دهید؟

جواب :

در اخر سال خمسی موجودی را حساب کنید و خمس انرا بدهید و در سال بعد همین کار را انجام دهید و فقط مقدار خمس سال گذشته را کم کنید .۱

سؤال :

۱- پولی را که انسان بابت خريد خانه جمع آوری می کند خمس دارد؟

۳- پولی را که فرد به فرد ديگر قرض می دهد خمس دارد؟
۲- پولی را که فرد در قرارداد به رهن واجاره بعنوان قرض الحسنه به موجر می پرداخت خمس دارد؟

جواب :

هر سه مورد خمس دارد.۲

سؤال :

آيا استفاده از کتب وجزواتی که سال گذشته به آنها نياز داشته ام واکنون يک سال از آخرين مورد استفادۀ آنها گذشته است جايز است يا بايد خمس آنها را بدهم؟

جواب :

خمس ندارد.۳

سؤال :

مهریه من شامل سکه طلا می باشد. من چند عدد از آنها را دریافت نموده ام، اگر یک سال خمسی از آن بگذرد در حالی که مهریه می باشد آیا به آن خمس تعلق می گیرد یا نه؟

جواب :

مهری را که زن می گیرد، و مالی را که مرد عوض طلاق خلع می گیرد، و همچنین دیه ای که دریافت می شود، خمس ندارد. و همچنین است ارثی که بر اساس قواعد معتبر در باب ارث به انسان می رسد.۴

سؤال :

۱- آيا مى شود از خمس امسال مال پارسال را داد؟



۲- پيش پول خانه كه مستأجرها بعد از مدتى آن را از صاحبخانه مى گيرند و قصد خريد خانه دارند تا چه موقع مي تواند بدون دادن خمس آن را نگهدارند تا به مقصد برسند؟




۳- سيد فقيري كه فوت كرده و يك فرزند و نوادگانش به فكر دادن دين و نمازش نيستند آيا مى توان از سهم امام (ع) آن را ادا كرد؟


جواب :

۱- مانعى ندارد و اگر مالى كه مى خواهيد خمس آن را بدهيد موجود است بايد ربع آن را به عنوان خمس بدهيد.



۲- سر سال بايد خمس آنرا بدهند و در صورت زحمت دستگردان كنند.



۳- اگر مورد استفاده بوده يا هست خمس ندارد.




  سؤال :

مقدارى ديسك هاى مذهبى براى فروش تهيه كرده ام. چند روزى است كه به سال خمسى رسيده ام با توجه به اينكه هيچ يك از اين ديسك ها را نتوانسته ام بفروشم و سودى بدست نياورده ام آيا بايد خمس اين ديسك ها را پرداخت كنم؟

جواب :

بايد خمس آنها را پرداخت كنيد.

سؤال :

آيا هزينه ثبت نام حج تمتع که سال از آن گذشته باشد خمس دارد ؟

جواب :

اگر حج بر او مستقر نبوده خمس دارد .

سؤال :

من سال گذشته مقداري طلا خريدم و آن را براي پوشيدن در اختيار مادرم گذاشتم و قرار شد در هنگام نياز آنها را به من پس بدهد . با توجه به اينکه بنده هنوز تحت تکفل پدرم مي باشم و اين اموال هديه بوده اند آيا بر آنها خمس تعلق مي گيرد ؟

جواب :

خمس دارد

سؤال :

به جهاز دختر خمس تعلق مي گيرد ؟

جواب :

اگر به مقدار متعارف باشد تخميس آن لازم نيست .

سؤال :

زني هستم با سه فرزند از همسرم طلاق گرفتم براي امرار معاش فرزندانم خانه ام را فروختم و با آن يک ماشين تهيه کردم و خانه اجاره نمودم آيا به اين مال

خمس تعلق ميگيرد؟

جواب :

خمس ندارد.
ali بازدید : 63 نظرات (2)

به دنبال بحث ممنوعیت حجاب در ایتالیا، مجلس این کشور قانون منع حجاب را به رأی گذاشت که جولیانو آماتو، وزیر کشور ایتالیا با آن مخالفت کرد.






"جولیانو آماتو" وزیر کشور ایتالیا با آوردن استدلالی جالب، به دفاع از حجاب پرداخت و با منع آن به شدت مخالفت ورزید.
وزیر کشور ایتالیا طی اظهاراتی به مخالفان حجاب در کشورش، در این باره گفت: «وقتی همه ما می دانیم که حضرت مریم(س)، مادر حضرت عیسی مسیح(ع) حجاب بر سر می کرد، چگونه انتظار دارید من زنان را از سر کردن حجاب منع کنم؟!»
گفتنی است جولیانو آماتو پس از آوردن این استدلال، با امضای قانونی که به موجب آن استفاده از حجاب در ایتالیا ممنوع خواهد شد، مخالفت ورزید.
ali بازدید : 103 نظرات (0)

علما و اساتید الازهر مصر ضمن بیان اینکه همه مسلمانان دارای اصولی واحد هستند که آن ها را گردهم می آورد، از پخش برنامه های ضد شیعی و تفرقه گرا از سوی شبکه ماهواره ای 'المجد' به شدت انتقاد کردند.





علمای الازهر با اشاره به برنامه اخیر شبکه وهابی "المجد" و مقایسه طعنه آمیز حجاب بین شیعیان و اهل سنت در این برنامه، تاکید کردند: «این اقدامات روشی برای برانگیختن فتنه و ایجاد تنش در جهان اسلام است.»
"دکترمحمد الدسوقی"، استاد شریعت اسلامی در دانشگاه الازهر با انتقاد از شبکه وهابی المجد، اظهار داشت: «شبکه های ماهواره ای باید مردم را حول یک کلام واحد گردهم آورد نه اینکه باعث ایجاد تفرقه بین آنها شود.»
وی افزود: «همه مسلمانان دارای اصولی واحد هستند که آن ها را گردهم می آورد. مذاهب فقهی دارای روابط قوی و مشترکات فراوان هستند و امامان مذاهب نیز در زندگانی خویش تصویری زیبا از همکاری علمی و برادری به نمایش گذاشتند.»
"دکترنادیة مصطفى" استاد روابط بین الملل در دانشگاه قاهره نیز در این رابطه گفت: «ظهور و پیدایش شبکه های ماهواره ای تفرقه افکن پس از حضور نظامیان آمریکایی در منطقه و اشغال عراق توسط آنها شکل گرفت.»
وی افزود: «آنها تنها راه ادامه اشغال و چپاول اموال مسلمانان را در ایجاد شکاف مذهبی بین آنها می دانند و لذا برای این کار از تاسیس شبکه های ضد وحدت حمایت می کنند.»
"شیخ محمود عاشور"، از اساتید الازهر است که او نیز حضور پررنگ شبکه های دینی تندرو را در سایه کم اثر شدن شبکه های میانه رو در جهان اسلام توصیف کرد و نسبت به بروز بحران و فتنه مذهبی بین شیعه و سنی هشدار داد.
گفتنی است شبکه وهابی المجد در روزهای اخیر، حملات خود بر ضد شیعیان را گسترش داده تا جایی که "عبدالله الداوود" مجری این شبکه در اظهاراتی توهین آمیز، گفت: «حجاب شیعیان تنها برای پنهان ساختن عقیده منحرف آنان به کار برده می شود.»/abna
ali بازدید : 97 نظرات (0)
بهانه جدید وهابیون برای توقیف فیلم محمد(صلی الله علیه و آله)

به گزارش سرویس دینی جام نیوز، پس از فروکش کردن چند ماهه اتهام پراکنی رسانه‌های عربی ضدایرانی علیه فیلم محمد(صلی الله علیه و آله) ساخته مجید مجیدی، روزنامه وهابی «المدینه» که در مدینه منوره به چاپ می‌رسد دور جدیدی از این فعالیت‌ها را کلید زد.


بنابر این گزارش، این روزنامه مدعی شده است که مجید مجیدی اخیرا با اعلام پایان تصویربرداری این فیلم، به صراحت از بازی یکی از بازیگرانش در نقش حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) سخن گفته است.
در همین حال این روزنامه وهابی با اشاره به مباحث متعدد در محافل دینی و هنری درباره به تصویرکشیدن انبیا و اولیا و صحابه، نوشت: «این در حالی است که سینمای ایران بر خلاف همه جریان‌های سینمایی و تلویزیونی در جهان اسلام حرکت می‌کند.»
این روزنامه وهابی همچنین در دروغی آشکار، علی رغم موضع الازهر که پیش از این درباره این فیلم سینمایی ابراز کرده است، مدعی شد برخی از علمای الازهر با ارسال شکوائیه‌هایی خواستار ممانعت از پخش این فیلم شدند.
مطالب روزنامه وهابی المدینه در حالی منتشر می‌شود که مجید مجیدی اخیرا هیچ گفت وگویی نداشته و هنوز تصویربرداری این فیلم سینمایی به پایان نرسیده است.
همچنین این روزنامه در حالی ایران را به حرکت بر خلاف همه جریان‌های سینمایی و تلویزیونی در جهان اسلام متهم کرده است که سال گذشته سریال «الحسن و الحسین» با به تصویرکشیدن این دو امام همام(علیهما السلام) در شبکه‌های تلویزیونی عربی به نمایش گذاشته شد و هم‌اکنون نیز سریال «فاروق عمر» با به تصویر کشیدن خلفای راشدین از جمله امام علی(علیه السلام) در حال ساخت است.
الازهر نیز پیش از این درباره فیلم محمد(صلی الله علیه و آله) مجید مجیدی اعلام کرده بود، تا پایان تصویربرداری و چگونگی به تصویرکشیده شدن پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در این فیلم، نمی‌توان درباره آن سخن و ادعایی داشت./SHIA NEWS.COM
ali بازدید : 70 نظرات (0)

تصاویری که به تازگی در اینترنت منتشر شده نشان از گسترش شدید خرافات در میان وهابیون دارد. فیلمی که خواهید دید از مراسم عجیبی در عربستان که توسط شیوخ وهابی اجرا شده است البته این مراسم توسط فرقه ای اجرا می شود که همیشه شیعیان را خرافاتی و اهل بدعت می نامند.



http://jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=55977


ali بازدید : 46 نظرات (0)

ابن ابى الحديد در اين مورد مى گويد:
روايات در مورد داستان سايبان بنى ساعده مختلف است و آن چه شيعة در اين باره گويد (و گروهى از محدثين اهل سنت نيز برخى از آن ها را گفته ، و بسيارى از آن ها را روايت نموده اند): اين است كه على عليه السلام از بيعت با ابى بكر خوددارى ورزيد، تا اين كه او را به زور از خانه بيرون كشيدند، و اين كه زبير بن عوام از بيعت با ابى بكر خوددارى نمود، و گفت : جز با على عليه السلام بيعت نخواهم كرد، و هم چنين ابوسفيان بن حرب ، و خالد بن سعيد بن العاص بن امية بن عبد شمس ، و عباس بن عبدالمطلب و فرزندانش ، و ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب ، و همه بنى هاشم ، بيعت ننمودند.
و گويند؛ زبير، شمشير كشيد، و چون عمر در حالى كه گروهى از انصار و ديگران با او بودند، حضور يافت ، در ضمن سخنانى ، گفت : شمشير اين مرد را بگيريد، و آن را به سنگ بگوبيد، و گفته مى شود: عمر شمشير زبير را گرفت و به سنگ كوبيد و آن را شكست ، و همگى را جلو انداخته به نزد ابى بكر برد و آنان را وادار به بيعت نمود، و جز خواستند او را به زور، از آن جا خارج كنند، فاطمه عليهاالسلام خود را به در خانه رساند، و كسانى كه به دنبال على عليه السلام آمده بودند، چون صداى حضرت فاطمه عليهاالسلام را شنيدند پراكنده شدند، و دانستند كه على عليه السلام به تنهائى ، به آنان صدمه نخواهد زد، پس او را به حال خود گذاردند. و گفته شده است : او را نيز ضمن كسانى كه از منزل بيرون بردند، به نزد ابوبكر آورده و او بيعت نمود.
و ابوجعفر محمد بن جرير طبرى بسيارى از اين مطالب را روايت نموده است .
اما داستان آتش زدن ، و امور دردناك ديگر، و اين كه عمامه به گردن حضرت انداخته و او را كشان كشان بردند، و مردم دور او را گرفته بودند، بعيد است انجام شده باشد، و تنها شيعه هستند كه اين گونه مطالب را روايت نموده ، گرچه گروهى از اهل حديث از اهل سنت نيز همانند آن را روايت نموده اند، و ما اين گونه موارد را ذكر خواهيم نمود.(۱)
ابوجعفر طبرى گويد: على عليه السلام و هيچ يك از بنى هاشم به مدت شش ماه با ابى بكر بيعت ننمودند... و على عليه السلام به دنبال ابى بكر فرستاد و به او پيغام داد كه به تنهائى به نزد او برود، و دوست نداشت كه عمر با او باشد، و به همين جهت عمر به او گفت : تنها به نزد على عليه السلام نرود، و ابوبكر گفت به تنهائى خواهم رفت ، و ممكن است آنان با من چه رفتارى داشته باشند؟
و بالاخره ابوبكر به نزد على عليه السلام رفت در حالى كه بنى هاشم گرد او فراهم آمده بودند... و على عليه السلام اظهار مى دارد ما در امر خلافت حقى داشتيم ، شما با ما از در استبداد وارد شديد، و خويشاوندى خود با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، و حق خودشان را يادآور شد، و همچنان على عليه السلام در اين باره سخن مى گفت ، تا اين كه ابوبكر به گريه افتاد.(۲)
و طبرى در جاى ديگر گويد: فاطمه عليهاالسلام از ابوبكر دورى جست ، و با او سخن نمى گفت ، تا اين كه وفات يافت ، و على عليه السلام شبانه او را دفن نمود، و به ابوبكر اطلاع نداد، و تا هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام زنده بود، مردم على عليه السلام را ملاحظه مى نمودند، و چون وفات يافت ، مردم از او پراكنده شدند، و فاطمه عليهاالسلام به مدت شش ماه ، بعد از رحلت پدر بزرگوارش در ميان مردم درنگ داشت .(۳)


۱- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 2، ص 21
۲- تاريخ طبرى ، ج 2، ص 236
۳- همان مدرك
ali بازدید : 62 نظرات (0)

پرسشى بى پاسخ  
از سوى دكتر احمد محمود صبحى ، در كتاب (نظرية الامامة ...) سؤ الى مطرح شده است ، كه ما متن سؤ ال را بازگو مى كنيم :
آيا مى شود باور كرد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مردم را بدون تعيين رهبر و خليفه بعد از خود رها كند؟ (و اگر بر فرض چنين باشد): آيا به ذهن كسى خطور نكرد كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سؤ ال كند جايگزين تو، و رهبر آينده چه كسى است ؟
آنانى كه در مورد همه چيز و به اصطلاح از (سير و پياز) از پيامبر سؤ ال مى كردند، حتى از مسائل دنيوى ، چگونگى بارورى درخت خرما، و يا معالجه درد معده و... آيا به خاطر هيچ كس خطور نكرد كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در اين مورد سؤ ال كنند، در حالى كه مردم مى دانستند پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نيز انسان است و او نيز مى ميرد، زيرا قرآن به آنان گفته بود: ( انك ميت و انهم ميتون :(182) )
تو مى ميرى و آنان نيز مى ميرند، و ( اءفان مات او قتل انقلبتم على اءعقابكم :(183) اگر پيامبر خدا صلى الله عليه واله و سلم بميرد يا كشته شود، شما به عقب بر مى گرديد؟
اما شيعه پاسخ آن را يافته است ، شيعه گويد: چون مرگ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نزديك شد... سپس حديث غدير و مسائل مربوط به آن را ذكر مى كند.(184) و ما بعد از اين نظريه او را مطرح مى كنيم .
ابن ابى الحديد گويد: در شگفتم از اينكه آنان از چگونگى تجهيز پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سؤ ال مى كنند، اما در مورد مسئله خلافت بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سؤ ال نمى كنند، زيرا زمامدارى اهميت آن بيش از سؤ ال در مورد كفن و دفن ، و چگونگى نماز خواندن بر جنازه پيامبر است ، و من نمى دانم در اين رابطه چه بگويم ؟
2 - 1 - 4 - امامت در قرآن  
بى ترديد امامت يكى از مهمترين مسائل اجتماعى ، و دينى است ، و قرآن كه در هيچ يك از مسائل سكوت ننموده و حكم و تكليف آن را بيان داشته ، در اين مسئله مهم و حياتى نيز ساكت نمانده و تعدادى از آيات قرآن معترض اصل رهبرى در جامعه شده است و ما به يكى دو مورد از آن اشاره مى كنيم .
( اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم :(185) از خدا و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و متصديان امور خود اطاعت نمائيد، خداوند وجوب اطاعت از اولى الامر را همانند اطاعت از خدا و رسول دانسته است .
در اين مطلب ترديدى نيست كه مقصود از اولى الامر، فرمانروايان هستند كه زمام حكومت را در دست دارند، در اين مسئله اتفاق نظر وجود دارد، و آنچه مورد اختلاف است ، شرايط و مصاديق اولى الامر است كه بر چه كسانى صدق مى كند، و گرنه همه فوق اسلامى در اين جهت اتفاق دارند كه امامت و پيشوايى و رهبرى امت واجب و لازم است ، و مسلمانان بايد از يك پيشواى عادل پيروى كنند، مگر گروه بسيار اندك از خوارج كه نصب امام را به هيچ وجه نه شرعا و نه عقلا لازم نمى دانند.(186)
2 - ( انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكوة و هم راكعونَ و من يتولى الله و رسوله والذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون .) (187)
سرپرست و فرمانرواى شما خدا و رسول صلى الله عليه و آله و سلم و كسانى هستند كه ايمان آورده اند، نماز بر پاى مى دارند و در حال ركوع زكوة پرداخت مى كنند. و هر كس خدا و رسول و مؤ منين را دوست بدارد، زيرا حزب خداوند پيروز است .
ترديدى نيست كه مصداق آيه فقط على ابن ابى طالب است ، و......

ali بازدید : 65 نظرات (0)

۱-2: نگرانى پيامبر صلى الله عليه و آله 
نگرانى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از چيست ؟ بعد از فتح مكه ، كفار قريش نيروى خود را از دست داده و قوايشان تحليل رفته ، و جمع آنان پراكنده شده ، از نابودى اسلام ماءيوس شده اند، اسلام در جزيرة العرب قوت گرفته و بزرگترين شخصيت سياسى ، نظامى منطقه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است ، خاطر گرامى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از ناحيه كفار و مشركين آسوده است ، بنابراين جاى هيچگونه نگرانى از اين ناحيه براى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) وجود ندارد.
اما او با وجود رفع همه موانع ، از فتنه ها در آينده اى نه چندان دور خبر مى دهد. فتنه هايى كه همانند پاره پاره هاى شب ، فضاى زندگى مسلمين را تيره و تار مى كند. او از بروز فتنه ها رنج مى برد، و به شدت در هراس ‍ است ، اصحاب نزديك به او نيز همين هراس را دارند، محمد صلى الله عليه و آله از چه مى ترسد، و هراسش در چيست ؟
هراس پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از خود مسلمين است ، ترس او از داخل حوزه اسلام است . نكند برخى از ميان همين اصحاب بزرگوار، وصاياى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را ناديده بگيرند، و خلافت را به مسيرى غير از آنچه خود خواسته است منحرف نمايد، و بالاخره تمام وصاياى او را در مورد خلافت از خود و بخصوص خطبه غدير را فراموش كنند، و آن را توجيه نمايند. اين هراس او را وادار مى كند، تا فتنه ها را گوشزد نمايد، و تلاش كند، تا از خطر آينده جلوگيرى نمايد.
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) كه خود به وضوح و آشكارا اين موضوع را لمس مى كند، بخصوص بعد از بازگشت از حجة الوداع سال دهم هجرت ، تلاش مى كند تا با هشدارها، و برنامه ريزى از بروز خطرات احتمالى جلوگيرى نمايد.
2-2: فرمان تشكيل سپاه اسامة 
در محرم سال يازدهم پيامبر (صلى الله عليه و آله ) دستور داد لشگرى به سوى شام رهسپار شود، و امارت و فرماندهى آن را به اسامة واگذار نمود، و به آنان دستور داد تا مرزهاى (بلقاء) و (الداروم ) از سرزمينهاى فلسطين پيش برانند، منافقين در مورد فرماندهى اسامة اعتراض نمودند و گفتند: فرماندهى همه مهاجرين و انصار را پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به نوجوانى واگذار كرده است ، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اگر فرماندهى اسامة را امروز سرزنش مى كنيد، پيش از اين نيز فرماندهى پدرش را نكوهش نموديد، و او شايسته فرماندهى است ، چنانچه پدرش ‍ نيز شايسته فرماندهى بود، و دستور داد همه مهاجرين و انصار در اين سپاه شركت جويند، از آن جمله ابوبكر و عمر، در حالى كه مردم در تدارك اين امر بودند، بيمارى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) آغاز گرديد.(20)
روز دوشنبه چهار روز مانده به پايان ماه صفر يازدهم هجرت ، پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) دستور داد.....

ali بازدید : 54 نظرات (0)

: در فرصتهاى پراكنده 
ابن عباس و سدى : چون آيه : ( (انك ميت و انهم ميتون :) (1) تو خواهى مرد و آنان نيز مى ميرند)، نازل گرديد، پيامبر(ص ) فرمود: (اى كاش مى دانستم مرگ من چه موقع خواهد بود؟) پس از آن سوره (نصر) نازل گرديد، پس از نزول سوره نصر، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در نماز، بين تكبير و قرائت ، سكوت مى كرد و مى فرمود: ( سبحان الله و بحمده استغفر الله و اتوب اليه ،) از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) علت آن را سؤ ال كردند؟ فرمود: (خبر مرگ مرا دادند) پس از آن گريه شديدى كرد، عرض شد: اى رسول خدا (صلى الله عليه و آله )، آيا بخاطر مرگ گريه مى كنى ؟ در حالى كه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را آمرزيده است ؟ پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: (پس ترس انتقال به آخرت ، تنگناى قبر، تاريكى لحد و ترسهاى فراوان قيامت چه مى شود؟) و بعد از نزول سوره ياد شده به مدت يكسال زنده ماند.
اسباب نزول از واحدى : عكرمة از ابن عباس روايت نموده گويد: چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از جنگ حنين فراغت جست ، و سوره فتح نازل گرديد، فرمود: اى على و اى فاطمه : ( اذا جا نصرالله و الفتح ،) و تا آخر سوره را قرائت فرمود.(2) (اشاره به نزديكى ايام رحلت پيامبر).
در مجمع از مقاتل : چون سوره نصر نازل گرديد، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) آن را براى اصحاب خود قرائت نمود، اصحاب شادمان شدند و به يكديگر بشارت دادند، عباس عموى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نيز اين خبر را دريافت نمود و گريه كرد، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: چه چيز تو را به گريه آورد؟ عرضه داشت : گمان دارم ، اين سوره حامل پيام رحلت است ؟ پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: آنچنان است كه مى گوئى .
و نيز در مجمع ، از ام سلمة آمده است : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در اين اواخر، نمى نشست و برنمى خاست ، و رفت و آمد نمى كرد، مگر اينكه مى فرمود: ( سبحان الله و بحمده استغفر الله و اتوب اليه ،) پس از آن سوره نصر را قرائت مى كرد.
مرحوم علامه طباطبائى گويد: در اين معنا با اختلافاتى اندك در گفته رسول خدا (صلى الله عليه و آله )، روايات بسيارى آمده است و در اين كه چگونه اين سوره دلالت دارد بر فرارسيدن ايام رحلت ، گويد: مضمون آيه دلالت دارد بر فراغ پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از تلاش و مجاهدت ، و پايان يافتن و تماميت ماءموريت او، و پس از اتمام ماءموريت هنگام زوال فرا مى رسد.(3)
2-1 در مراسم حجة الوداع 
جابر گويد: در حجة الوداع در حضور پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) بوديم ،...

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سلام . در این وب ساده تحقیقی سعی میکنم انچه مربوط به دفاع از راه حق و صراط مستقیم است ارائه دهم . هیچ خصومت و کینه عامیانه با برادران اهل سنت ندارم و سعی میکنم از راه منطق و دلیل مخاطبان محترم را از خدمات علمی این وب بهرمند کنم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آمريكائي ها در افغانستان چه چيزي را دنبال ميكنند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 53
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 58
  • بازدید ماه : 149
  • بازدید سال : 237
  • بازدید کلی : 9,236
  • کدهای اختصاصی
    ------------------ ----------------
    --------------- = --