loading...
علویان هرات
صلوات بر محمد وال محمد دل را جلا می دهد


ali بازدید : 161 نظرات (0)

ابن حجر در تشريح حديث مذكور مى فرمايد:
((ليس المراد بالمعية هنا، المعية من حيث المقام ، بل من جهت رفع الحجاب ))
اين دانشمند سنى بسيار نيكو مطلب را درك نموده است كه مى گويد: ((در اينجا كه پيامبر اكرم (ص ) مى فرمايد: هر كس مرا و على (ع ) و زهرا(ع ) و دو فرزندم (حسن و حسين ) را دوست بدارد با من در روز قيامت هم درجه است ، مبادا چنين به نظر آيد كه مقصود هم مقام بودن با رسول خداست ، بلكه مراد اين است كه چون هر مسلمان با ايمانى به على (ع ) و اولاد على (ع ) محبت داشته باشد، خداى تعالى او را به جوار رحمتش نزديك مى فرمايد، و در مركز لطف و احسانش قرار مى دهد، و پردهاه بر داشته مى شود، در اين مقام رفع حجاب ، و بى پرده در محضر حق تبارك و تعالى قرار گرفتن ، با پيامبر اكرم (ص ) هم صف و همراه است .
((ابن حجر)) آنگاه به سخن چنين ادامه مى دهد:
((نظيره فى قوله تعالى : فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقن و الشهداء والصالحين ، و حسن اولئك رفيقا))
((چنانكه خداى تعالى مى فرمايد: مسلمانان مؤ من ، با انبياء و صديقين ، و شهداء و صالحين كه خدا نعمتهاى خويش را به آنان اعطا فرموده است ، همگام و همراهند، و چه رفقاى ((نيكويى )) و كاملا روشن است كه در اين آيه يكسان بودن مقامات مطرح نيست بلكه مراد برابر بودن همه اهل ايمان است در معرض فيض ، و در جلوگاه رحمت ، و بى پرده در محضر لطف و مرحمت خدا قرار گرفتن . وگرنه هر يك از انبياء صديقين ، شهداء، علماء، صالحين ، ابرار، اخيار، و مخلصون را مقامى خاص و جداگانه ، و درجه و مرتبه اى مخصوص به خود پنج تن به طور يكسان در آن مشتركند، و هرگز كسى را به آن مقام والا راه نيست .
روايات ديگرى در اين مورد علماء سنى و شيعه نقل كرده اند كه برخى از آنها ذكر مى شود:
حضرت رسول اكرم (ص ) مى فرمايد:
((من احب هولاء يعنى الحسن والحسين و فاطمة و عليا فقد احبنى و من ابغضهم فقد ابغضنى ))
((هر كس اينان (يعنى حسن و حسين و فاطمه و على عليهم السلام ) را دوست بدارد، مرا دوست داشته است ، و كسى كه با اينها دشمنى كند، با من خصومت كرده است .
و درباره حضرت صديقه زهرا عليهم سلام مى فرمايد:
((من آذاها فقد آذانى ، و من آذانى فقد آذى الله )) و ذلك قوله تعالى : (( ((ان الذين يودون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الاخرة ))
((هر كس فاطمه را بيازارد، مرا آزرده است ، و هر مرا اذيت كند (گوئى ) خدا را آزرده است )) چنان كه خداى تعالى مى فرمايد:
همانا، آن كسانى كه خدا و رسول او را بيازارند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده است (از رحمت خود دور فرموده است )، كه با توجه به فرمايش پيامبر اكرم (ص ) آزار خدا و رسولش برابر با ايذاء حضرت صديقه زهرا سلام الله عليهاست .
رواياتى كه نقل شد و احاديثى كه از قول پيامبر اكرم (ص ) در اين موضوع بيان مى شود، همه آنها عبارات كتب عامه است كه شيعه و سنى در صحت آنها متفق القول هستند:
((فاطمة بضعة منى ، من اغضبها اغضبنى ))
((فاطمه (ع ) پاره تن من است ، هر كس او را خشمگين كند، مرا به خشم آورده است ))
((فاطمة بضعة منى ، يوذينى ما آذاها، و يغضبنى ما اغضبها))
((فاطمه پاره تن من است ، آنچه فاطمه را بيازارد، مرا نيز آزرده مى سازد، و آنچه فاطمه را به خشم آورد، مرا هم غضبناك مى كند.))
((فاطمة بضعة منى ، يقبضنى ما يقبضها، يبسطنى ما يبسطها))
((فاطمه پاره تن من است ، آنچه او را دلگير كند مرا گرفته خاطر مى سازد، و آنچه او را مسرور گرداند، مرا شاد مى نمايد))
((فاطمة بضعد منى يوذينى ما آذاها، و ينصبنى ما انصبها))
((فامطه پاره تن من است ، آنچه او را آزرده كند مرا مى آزارد، و آنچه او را به زحمت اندازد مرا دچار مشقت مى نمايد.))
روايات بسيارى از پيامبر اكرم (ص ) با مفهوم تقريبا همانند احاديث مذكور، ولى با عبارات مختلف ، علماء فريقين (شيعه و سنى ) نقل كرده اند كه چند نمونه از آنها را در اينجا ياد آورد مى شويم :
((فاطمة بضعة منى ، يسعفنى ما يسعفها))
((فاطمة شجنة منى ، يبسطنى ما يبسطها، و يقبضنى ما يقبضها))
((فاطمة مضعة منى ، من آذاها فقد آذاتى ))
((فاطمة مضعة منى ، يقبضنى ما قبضها، و يبسطنى ما بسطها))
((فاطمة مضعة منى ، يسرنى ما يسرها))
هدف و منظور ما از نقل اين احاديث شريف در منقبت حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها، اين است كه بر همگان ثابت شود موضوع محبت و يارى آن حضرت ، و يا بغض و دشمنى و اذيت او، عينا همانند محبت و دوستى با پيامبر اكرم (ص ) و يا عدوات و عناد نسبت به مقام نبوت است و اعتقاد داشتن به اين مطلب ، هرگز منحصر به يك مذهب خاص نيست ، بلكه اين موضوع كاملا اسلامى و كلى است ، بدون ترديد از معتقدات تمام مسلمين جهان است .
لذا ما در اينجا نام عده اى از دانشمندان سنى كه روايات مذكور را در طول چهارده قرن در كتابهاى خويش ثبت كرده اند، نقل مى كنيم :
ابن ابى مليكه متوفاى 117 هجرى - قمرى - ابن دينار مكى ، متوفاى 125 هجرى - ليث بن سعد مصرى متوفاى 175 ه -.ق - ابو محمد بن عينيه متوفاى 198 - ابوالنظر بغدادى متوفاى 205 هجرى - احمد بن يونس يربوعى متوفاى 227 هجرى - حافظ ابواليد طيالسى متوفاى 227 هجرى - ابوالمعمر هذلى متوفاى 336 هجرى - فتيبه بن سعيد ثقفى متوفاى 240 هجرى عيسى بن حماد مصرى متوفاى 248 هجرى - احمد امام حنابله متوفاى 241 هجرى - حافظ بخارى (ابوعبدالله ) صاحب صحيح معروف متوفاى 256 هجرى - حافظ مسلم در صحيحش (كه يكى از صحاح سته است ) متوفاى 261 هجرى - حافظ ابوعبدالله بن ماجه در سننش (كه يكى از صحاح سته است ) متوفاى 273 هجرى - حافظ ابودواد سيستانى در سننش (كه يكى از صحاح سته است ) متوفاى 275 هجرى - حافظ ابو عيسى ترمذى در صحيح (كه يكى از صحاح ششگانه است ) متوفاى 275 هجرى - حكيم ابوعبدالله ترمذى متوفاى 285 هجرى - حافظ ابوعبدالرحمن نسائى (كه يكى از صحاح ششگانه است ) متوفاى 303 هجرى - ابوالفرج اصفنهانى متوفاى 303 هجرى - حاكم ابوعبدالله نيسابورى متوفاى 405 هجرى - حافظ ابونعيم اصفهانى متوفاى 430 هجرى حافظ ابوبكر بيهقى متوفاى 458 هجرى - ابو ذكريا خطيب تبريزى متوفاى 502 هجرى - حافظ ابوالقاسم بغوى متوفاى 510 هجرى - قاضى ابوالفضل قاضى ابوالعياط متوفاى 544 هجرى - اخطب خوارزمى متوفاى 568 هجرى - حافظ ابوالقاسم ابن عساكر متوفاى 571 هجرى - ابوالقاسم سهيلى متوفاى 581 هجرى - ابن ابى الحديد معتزلى متوفاى 586 هجرى - ابوالفرج ابن جوزى متوفاى 597 هجرى - ابن اثير متوفاى 630 - ابوسالم ابن طلحه شافعى متوفاى 652 هجرى - سبط ابن جوزى حنفى متوفاى 654 هجرى - حافظ گنجى شافعى متوفاى 658 هجرى - حافظ محب الدين طبرى متوفاى 694 هجرى - حافظ عدلى اندلسى متوفاى 699 هجرى - حافظ ذهبى شافعى متوفاى 747 هجرى - قاضى ايجى معروف متوفاى 756 هجرى - جمال الدين زرندى متوفاى 750 هجرى - ابوسعادت يافعى متوفاى 768 هجرى - حافظ زين الدين عراقى متوفاى 806 هجرى - حافظ معزالدين هيثمى متوفاى 807 هجرى - حافظ ابن حجر عسقلانى متوفاى 852 هجرى - حافظ جلال الدين سيوطى متوفاى 911 هجرى - حافظ ابوالعباس قسطلانى متوفاى 923 هجرى - حافظ قاضى ديار بكرى متوفاى 966 هجرى - ابن حجر هيثمى متوفاى 974 هجرى - زين الدين مناوى متوفاى 1031 هجرى - و عده كثيرى از علماى عامه (سنى ) در قرن 10 و 11 و 12 و 13 و 14 تا امروز.
چون اين مطلب مورد بحث ، در نزد علماى عامه نيز بسيار حائز اهميت است و با اين روايات شريفه كه ذكر صريح استدلال و ثابت كرده اند كه هر كس نسبت به حضرت زهرا(ع ) محبت نداشته ، و يا به نحوى از انحاء آو را آزرده باشد، كافر است . لذا ما اين موضوع را عميقا مورد بررسى قرار مى دهيم :
گاهى مطلب را معتقدين يك مذهب عنوان مى كنند، و گاهى موضوعى صددرصد عمومى و اسلامى است و با توجه به مدارك و اسنادى كه از دانشمندان فريقين (شيعه و سنى ) نقل شد كاملا ثابت مى شود كه اين مطلب اسلامى است : كه هر كس حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها را آزار اذيت نمايد و آن حضرت از او دل آزرده و ناخشنود باشد، كافى است .
روايتى است فوق العاده مهم و حيرت انگيز از پيامبر اكرم (ص ) كه از آن حضرت فرمود: ((ان تبارك و تعالى يغضب لغضب فاطمه ، و يرضى لرضاها))
((همانا، خداوند تبارك و تعالى غضب مى كند هنگامى كه فاطمه (ع ) به خشم آيد، و راضى مى شود آنگاه كه او راضى و خشنود گردد))
و در روايت ديگر به فاطمه عليهالسلام فرمود:
((ان الله يغضب لغضبك ، و يرضا لرضاك ))
((يا فاطمه ، خدا با غضب تو غضب مى كند، و با رضاى تو راضى مى گردد))
اين دو روايت عجيب را عده زيادى از دانشمندان عامه (سنى ) نقل كرده اند كه از جمله آنهايند:
ابوموسى ابن المثنى متوفاى 252 هجرى - ابن ابى عاصم متوفاى 287 هجرى - ابويعلى مسلم متوفاى 307 هجرى - حافظ ابوالقاسم طبرانى متوفاى 360 هجرى - حافظ ابوحاكم نيسابورى متوفاى 405 هجرى - حافظ ابوسعيد خرگوشى متوفاى 406 هجرى - حافظ ابونعيم اصفهانى متوفاى 430 هجرى - حافظ ابوالقاسم ابن عساكر متوفاى 571 هجرى - ابوالمظفر سبط ابن جوزى متوفاى 654 - حافظ ابوالعباس طبرى متوفاى 694 هجرى - حافظ ابن حجر عسقلانى متوفاى 852 هجرى - حافظ شهاب الدين ابن حجر هيثمى متوفاى 974 هجرى - حافظ ابوعبدالله زرقانى مالكى متوفاى 1122 هجرى - ابوالعرفان صبان متوفاى 1206 هجرى - بدخشانى (صاحب مفتاح الجنات ) متوفاى قرن 13 و عده اى ديگر...
با توجه به اينكه هر بشر حالات مختلفى دارد، و در هر ساعت دستخوش تحولات گوناگون است ، معقول نيست كه بشرى در تمام لحظات زندگانى ، با وجود انهمه دگرگونيها، هميشه و همه جا مورد توجه خدا بوده ، و رضايتش رضاى خدا، غضبش خشم خدا، مسرتش خشنودى خدا، محبتش حب خدا، و دشمنى با او دشمنى با خدا باشد، و بر هر كس به چشم حقارت نگاه كند خدا نيز با نظر حقارت بر او بنگرد، مگر اينكه صاحب مقام ولايت (مطلقه ) بوده باشد، و به اعتبار همان مقام كه عينا پيامبر اكرم (ص ) و اميرالمؤ منين (ع ) نيز دارا هستند، تنها اين موضوع امكان پذير مى باشد.
و با عدم توجه به شئون ولايت است كه حضرات عامه (سنيها) مى گويند پيامبر اكرم نيز همانند ساير مردم دشنام و ناسزا مى گويد، خشمناك مى شود و... و بالاخره سخن را تا بجائى مى رسانند كه در بستر مرگ خطاب به آن حضرت مى گويند، ((ان الرجل ليهجر...)) ((اين مرد هذيان مى گويد...)) فاطمه سلام الله عليها وجود مقدسى است كه پيامبر اكرم (ص ) يك عمر او را به تمام امتش معرفى كرده ، و مقامات معنويش را بيان فرموده است .
چنان كه گفته شد كاملا روشن و مبرهن است آن بشرى كه محبتش محبت خدا، اطاعتش اطاعت خدا، رضايتش رضايت خدا، مخالفتش مخالفت خدا، سنحطش سنحط خدا، غضبش غضب خداست ، لازمه اش اين است كه بايد صاحب مقام شامخ ولايت (مطلقه ) باشد، و در نتيجه ، هر كس به صاحب ولايت ايمان نياورد و محبتش را در دل نداشته باشد، كافر است ، و اين مطلبى است كه علماى عامه نيز به آن ايمان و اعتقاد دارند كه در اينجا نقل بعضى از عبارات آنان مفيد و ضرورى است :
((ابوالقاسم سهيلى )) متوفاى سال 581 هجرى در كتاب ((الروض الانف )) در جلد دوم صفحه 196 مى فرمايد:
((ان ابا لبابه رفاعة بن عبدالمنذر ربط نفسه فس توبه ... و ان فاطمه ارادت حله حين نزلت تويته ، فقال ابا لبابه قد اقسمت ان لا يحلنى الا رسول الله ، فقال رسول الله ان فاطمه مضعة منى ، صلى الله عليه و على فاطمة ، فهذا حديث يدل على ان من سبها فقد كفر، و من صلى عليها فقد صلى على ابيها))
هنگامى كه ((رفاعه )) از گناهى كه مرتكب شده بود توبه كرد، خودش را به چوب توبه محكم ببست و سوگند خورد هرگز آن بند را نگشايد مگر اينكه محمد بن عبدالله (ص ) بدست خود آنرا باز فرمايد، و اين را نشان قبول شدن توبه خود قرار داده بود، تا اينكه آيه قبول شدن توبه او از جانب پروردگار نازل شد و در آن هنگام حضرت فاطمه (ع ) اراده فرمود آن بندها را بگشايد، و لى ابالبابه گفت : كسى جز پيامبر اكرم (ص ) نبايد مرا از بند رها نمايد، زيرا من به اين امر سوگند ياد كرده ام ، و چون اين سخن به گوش پيامبر اكرم (ص ) رسيد، حضرت فرمود: ((همانا، فاطمه پاره تن من است ، درود خدا بر او و بر فاطمه باد.
سپس راوى حديث چنين نتيجه مى گيرد: ((كه اين حديث دلالت دارد بر اينكه هر كس فاطمه (ع ) را دشنام دهد كافر مى شود، و هر كس بر او صلوات فرستد، برابر است با صلوات بر پدرش رسول خدا(ص ))) در كيفيت صلوات و سلام بر او و زيارتش ، اخبارى از پيامبر اكرم (ص ) نقل شده است كه همه نشانگر اين است كه حضرت زهرا(ع ) همانند رسول خدا(ص ) در اين مطلب كاملا استقلال داشته و صلوات و زياراتى مخصوص به خود دارد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام . در این وب ساده تحقیقی سعی میکنم انچه مربوط به دفاع از راه حق و صراط مستقیم است ارائه دهم . هیچ خصومت و کینه عامیانه با برادران اهل سنت ندارم و سعی میکنم از راه منطق و دلیل مخاطبان محترم را از خدمات علمی این وب بهرمند کنم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آمريكائي ها در افغانستان چه چيزي را دنبال ميكنند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 22
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 109
  • بازدید کلی : 9,108
  • کدهای اختصاصی
    ------------------ ----------------
    --------------- = --